- روانشناسی بازار چیست؟
- چگونه احساسات در چرخه های بازار تغییر می کنند؟
- سرمایه گذاران چگونه از روانشناسی بازار استفاده می کنند؟
- تجزیه و تحلیل فنی و روانشناسی بازار
- بیت کوین و روانشناسی بازار
- سوگیری های شناختی
- کلام پایانی
روانشناسی بازار چیست؟
روانشناسی بازار ایده ای است که حرکات یک بازار را منعکس می کند ، وضعیت احساسی شرکت کنندگان در آن دیده می شود . این یکی از موضوعات اصلی اقتصاد رفتاری است ، یک حوزه بین رشته ایست که عوامل مختلف قبل از تصمیمات اقتصادی را مورد بررسی قرار می دهد.
بسیاری معتقدند احساسات نیروی محرکه اصلی تغییرات بازارهای مالی هستند. و این که نوسان کلی احساسات سرمایه گذاران چیزی است که چرخه های به اصطلاح روانی بازار را ایجاد می کند.
به طور خلاصه ، احساسات بازار احساس کلی است که سرمایه گذاران و معامله گران در مورد عملکرد قیمت دارایی دارند. هنگامی که احساسات بازار مثبت است و قیمت ها به طور مداوم در حال افزایش هستند ، گفته می شود که روند صعودی وجود دارد و اغلب به عنوان بازار گاو نامیده می شود. هنگامی که قیمت ها به طور مداوم کاهش می یابد ، برعکس ، بازار خرس نامیده می شود .
بنابراین ، احساسات از دیدگاه ها و احساسات فردی همه معامله گران و سرمایه گذاران در یک بازار مالی تشکیل شده است. راه دیگر برای بررسی آن ، به طور متوسط احساس کلی شرکت کنندگان در بازار است.
اما ، مانند هر گروه دیگری ، هیچ نظر واحدی کاملاً غالب نیست. بر اساس نظریه های روانشناسی بازار ، قیمت دارایی به طور مداوم در پاسخ به احساسات کلی بازار تغییر می کند ، که این نیز پویا قابل تغییر است و در غیر این صورت ، انجام یک تجارت موفق بسیار دشوارتر خواهد بود.
در عمل ، وقتی بازار بالا می رود ، احتمالاً به دلیل بهبود نگرش و اعتماد در میان معامله گران است. احساس مثبت بازار باعث افزایش تقاضا و کاهش عرضه می شود. به نوبه خود ، افزایش تقاضا ممکن است نگرش حتی قوی تری را ایجاد کند. به طور مشابه ، روند نزولی قوی تمایل به ایجاد احساس منفی دارد که تقاضا را کاهش داده و عرضه موجود را افزایش می دهد.
چگونه احساسات در چرخه های بازار تغییر می کنند؟
روند صعودی
همه بازارها چرخه های گسترش و انقباض را پشت سر می گذارند. وقتی بازار در مرحله توسعه است (بازار گاوی) ، جو خوش بینی ، اعتقاد و حرص و طمع وجود دارد. به طور معمول ، اینها احساسات اصلی هستند که به یک فعالیت خرید قوی منجر می شوند.
مشاهده یک نوع اثر چرخه ای یا عقب گرد در چرخه های بازار کاملاً متداول است. به عنوان مثال ، احساسات با افزایش قیمت ها مثبت تر می شود ، که باعث می شود احساسات مثبت تر شوند و بازار را حتی بالاتر برانند.
گاهی حس حرص و طمع و اعتقاد قوی به گونه ای بازار را فرا می گیرد که حباب مالی ایجاد می شود. در چنین سناریویی ، بسیاری از سرمایه گذاران غیر منطقی می شوند ، ارزش واقعی را از دست می دهند و دارایی را خریداری می کنند ، زیرا معتقدند روند صعودی بازار ادامه خواهد داشت.
آنها به امید کسب سود حریص و بیش از حد تحت فشار بازار قرار می گیرند. با افزایش بیش از حد قیمت ، صعود محلی ایجاد می شود. به طور کلی ، این به عنوان نقطه حداکثر ریسک مالی در نظر گرفته می شود.
در برخی موارد ، به دلیل فروختن تدریجی دارایی ها ، بازار برای مدتی دچار یک حرکت جانبی می شود. این مرحله به عنوان مرحله توزیع نیز شناخته می شود. با این حال ، برخی از چرخه ها مرحله توزیع مشخصی ندارند و روند نزولی بلافاصله پس از رسیدن به نقطه بالا شروع می شود.
روند نزولی
هنگامی که بازار شروع به تغییر می کند ، روحیه سرخوشی به سرعت می تواند به خود ارضایی تبدیل شود ، زیرا بسیاری از معامله گران از این باور نیستند که روند صعودی به پایان رسیده است. با کاهش قیمت ها ، احساسات بازار به سرعت به سمت منفی حرکت می کند. اغلب شامل احساس اضطراب ، انکار و وحشت است.
در این زمینه ، ما ممکن است اضطراب را به عنوان لحظه ای که سرمایه گذاران شروع به پرسیدن دلیل کاهش قیمت می کنند ، توصیف کنند که به زودی به مرحله انکار منتهی می شود. دوره انکار با احساس عدم پذیرش مشخص می شود. بسیاری از سرمایه گذاران اصرار دارند که موقعیت های از دست رفته خود را حفظ کنند ، یا به این دلیل که “فروش دیر شده است” یا به این دلیل که می خواهند باور کنند “بازار به زودی باز می گردد”.
اما با کاهش بیشتر قیمت ها ، موج فروش قوی تر می شود. در این مرحله ، ترس و وحشت اغلب منجر به چیزی می شود که به آن تسلیم بازار می گویند (هنگامی که دارندگان تسلیم می شوند و دارایی های خود را نزدیک به سطح پایین می فروشند).
در نهایت ، با کاهش نوسانات و تثبیت بازار ، روند نزولی متوقف می شود . به طور معمول ، قبل از اینکه بار دیگر احساس امید و خوش بینی ظاهر شود ، بازار حرکت های جانبی را تجربه می کند. چنین دوره جانبی به عنوان مرحله تجمع نیز شناخته می شود.
سرمایه گذاران چگونه از روانشناسی بازار استفاده می کنند؟
با فرض اینکه نظریه روانشناسی بازار معتبر است ، درک آن ممکن است به معامله گر کمک کند تا در مواقع مطلوب تری از موقعیت ها وارد و خارج شود. نگرش کلی بازار معکوس است: لحظه بالاترین فرصت مالی (برای خریدار) معمولاً زمانی فرا می رسد که اکثر مردم ناامید هستند و بازار بسیار پایین است. در مقابل ، لحظه بالاترین ریسک مالی اغلب زمانی رخ می دهد که اکثریت شرکت کنندگان در بازار سرخوشی و اعتماد به نفس بیش از حد دارند.
بنابراین ، برخی از معامله گران و سرمایه گذاران سعی می کنند احساس بازار را بخوانند تا مراحل مختلف چرخه های روانی آن را تشخیص دهند. در حالت ایده آل ، آنها از این اطلاعات برای خرید هنگام وحشت (قیمت پایین تر) و فروش در صورت وجود حرص و طمع (قیمت های بالاتر) استفاده می کنند. اما در عمل ، تشخیص این نقاط مطلوب به ندرت کار آسانی است. آنچه ممکن است به نظر برسد ، محلی ممکن است نتواند نگه داشته شود و حتی به پایین ترین سطح نیز منجر شود.
تجزیه و تحلیل فنی و روانشناسی بازار
به راحتی می توان چرخه های بازار را مرور کرد و تشخیص داد که چگونه روانشناسی کلی تغییر کرده است. تجزیه و تحلیل داده های قبلی بدیهی می سازد که چه اقدامات و تصمیماتی می تواند بیشترین سود را داشته باشد.
با این حال ، درک اینکه بازار چگونه در حال تغییر است بسیار دشوارتر است و حتی پیش بینی آنچه در آینده اتفاق می افتد بسیار سخت تر است. بسیاری از سرمایه گذاران با استفاده از تجزیه و تحلیل فنی پیش بینی می کنند بازار به کجا می رود.
ممکن است بگوییم که شاخص های فنی ابزارهایی هستند که ممکن است هنگام تلاش برای اندازه گیری وضعیت روانی بازار استفاده شوند. به عنوان مثال ، شاخص قدرت نسبی (RSI) ممکن است نشان دهد که دارایی به دلیل احساس مثبت مثبت بازار (به عنوان مثال ، حرص و طمع بیش از حد) بیش از حد خریداری شده است.
MACD نمونه دیگری از یک شاخص است که ممکن است مورد استفاده به نقطه مراحل مختلف روانی از یک چرخه بازار است. به طور خلاصه ، رابطه بین خطوط آن ممکن است نشان دهد که حرکت بازار در حال تغییر است (به عنوان مثال ، نیروی خرید در حال ضعیف شدن است).
بیت کوین و روانشناسی بازار
بازار بیت کوین در سال 2017 نمونه بارزی از تأثیر روانشناسی بازار بر قیمت ها و بالعکس است. از ژانویه تا دسامبر ، بیت کوین از تقریباً 900 دلار به بالاترین حد خود در 20000 دلار رسید. در طول صعود ، احساسات بازار بیشتر و مثبت تر شد. هزاران سرمایه گذار جدید با هیجان بازار گاو همراه شدند. FOMO ، خوش بینی بیش از حد و حرص و طمع به سرعت قیمت ها را بالا برد – تا زمانی که چنین نشد.
تغییر روند در اواخر سال 2017 و اوایل 2018 شروع شد. اصلاح زیر بسیاری از متخلفان متخلف را با خسارات قابل توجهی روبرو کرد. حتی هنگامی که روند نزولی از قبل برقرار شده بود ، اعتماد به نفس کاذب و خود راضی باعث شد بسیاری از مردم بر HODLing اصرار کنند .
چند ماه بعد ، احساسات بازار بسیار منفی شد زیرا اعتماد سرمایه گذاران به پایین ترین حد خود رسید. FUD و وحشت باعث شد بسیاری از کسانی که نزدیک به بالا خرید می کردند نزدیک به پایین بفروشند و متحمل ضررهای زیادی شوند. برخی از مردم از بیت کوین ناامید شدند ، اگرچه این فناوری اساساً یکسان بود. در واقع ، به طور مداوم در حال بهبود است.
سوگیری های شناختی
سوگیری های شناختی الگوهای فکری متداولی هستند که اغلب باعث می شوند انسانها تصمیمات غیر منطقی بگیرند. این الگوها می توانند هم معامله گران منفرد و هم بازار را تحت تأثیر قرار دهند. چند نمونه رایج عبارتند از:
سوگیری تأیید:
تمایل به ارزش گذاری بیش از حد اطلاعاتی که اعتقادات خود را تأیید می کند ، در حالی که اطلاعاتی را که بر خلاف آنها است نادیده گرفته یا رد می کنیم. به عنوان مثال ، سرمایه گذاران در بازار گاو ممکن است تمرکز بیشتری بر اخبار مثبت داشته باشند ، در حالی که از اخبار بد یا نشانه هایی که روند بازار در حال معکوس شدن است چشم پوشی می کنند.
بیزاری از ضرر:
تمایل متداول انسانها برای ترس از ضررها بیشتر از آنکه از دستاوردها لذت ببرند ، حتی اگر سود مشابه یا بیشتر باشد. به عبارت دیگر ، درد از دست دادن معمولاً دردناکتر از لذت بردن است. این امر ممکن است باعث شود تا معامله گران فرصت های خوبی را از دست بدهند یا در دوره های تسلیم شدن بازار از فروش وحشت کنند .
اثر وقف:
این تمایل افراد برای ارزش گذاری بیش از حد چیزهایی است که متعلق به آنهاست ، فقط به این دلیل که مالک آن هستند. به عنوان مثال ، یک سرمایه گذار که صاحب یک کیسه ارز رمزنگاری شده است ، به احتمال زیاد معتقد است که ارزش آن بیشتر از یک بدون سکه است.
کلام پایانی
اکثر معامله گران و سرمایه گذاران معتقدند که روانشناسی بر قیمت و چرخه های بازار تأثیر دارد. اگرچه چرخه های بازار روانشناختی به خوبی شناخته شده است ، اما برخورد با آنها همیشه آسان نیست. از شیدایی لاله هلندی در دهه 1600 تا حباب dotcom در دهه 90 ، حتی معامله گران ماهر تلاش کرده اند نگرش خود را از احساسات کلی بازار جدا کنند. سرمایه گذاران با مشکل درک نه تنها روانشناسی بازار بلکه همچنین روانشناسی خود و نحوه تأثیر آن بر روند تصمیم گیری آنها روبرو هستند.